گفتمش بی تو چه می باید کرد
عکس رخساره ی ماهش را داد
گفتمش همدم شبهایم کو
تاری از زلف سیاهش را داد
وقت رفتن همه را می بوسید
به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد و به من
انتظار سر راهش را داد
بـــــــــــرای تو مینویسم آهستــه بخوان
|
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |